English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5826 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the pilgrimage of life U زندگی چندروزه ادمی دراین جهان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
here below U دراین جهان
the p health of old men U صحت چندروزه پیران
every dog has his d. U هرکسی چندروزه نوبت اوست
second world U جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
human being U ادمی
some one U ادمی
human beings U ادمی
adamic U ادمی
sculptured head U پیکره سر ادمی
human kind U جنس ادمی
the outward man U جامه یا تن ادمی
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
wise guy U ادمی که خود را داناپندارد
irrepressible joy U ادمی که نتوان جلواوراگرفت
lackbrain U ادمی تهی مغز
scaremongers U ادمی که ایجادوحشت بیموردکند
scaremonger U ادمی که ایجادوحشت بیموردکند
you are a nice person U عجب ادمی هستید
atlases U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlas U فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
ne'er do well U ادمی که امیدبهبودی برایش نیست
lycanthrope U ادمی که بشکل گرگ درامده باشد
playgoer U ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
amputee U ادمی که دست یا پا و یا عضودیگرش قطع شده باشد
amputees U ادمی که دست یا پا و یا عضودیگرش قطع شده باشد
point of honour U موضوعی که شرف ادمی وابسته بان است
laparectomy U برش بخشی از روده که درپهلوی ادمی واقع است
monogenism U عقیده باینکه همه تژادهای ادمی از یک تخم هستند
kenosis U اعتقادباینکه مسیح بصورت ادمی جنبه خدایی را ازخوددورساخته است
poeeping tom U ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
in this matter U دراین امر
in this connextion U دراین زمینه
in this p case U دراین موردبخصوص
In this case ( instance) . U دراین مورد
of late U دراین روزها
hither and thither <idiom> U دراین سو وآن سو
hereabout U دراین حدود
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
In this day and age. U دراین دور وزمان
herein named U نامبرده دراین نامه
there U دراین موضوع انجا
On this holy month. U دراین روز مبارک
In this holy month. U دراین ماه مبارک
He talked in this connection (vein). U دراین زمینه صحبت کرد
He has no influence in this company . U دراین شرکت کاره ای نیست
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
of late years U دراین چند سال گذشته
All the world and his wife were at this party . U هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
All the expenses. U دراین عکس خوب افتادید
She did not ask about this. U او [زن] دراین باره پرسش نکرد.
In this day and age. U دراین سال وزمانه ( امروزه )
he is an a. on that U سخن او دراین باره است
You name it , they have it in thes department store. U هر چه تو بگویی دراین فروشگاه می فروشند ( دارند )
Did you make any profit in this deal ? U آیا دراین معامله استفاده ای داشتید ؟
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
Did you get anything out of this deal ? U دراین معامله چیزی گیرت آمد ؟
How many people live here ? U چند نفر دراین خانه می نشینند ؟
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
He has a poor service record in this company. U دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
We dont have qualified personnel in this company. U دراین شرکت آدم حسابی نداریم
I made a lot of profit in the deal . U دراین معامله فایده زیادی بردم
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
It is murder driving on this freeway ( motorway , highway ) . U رانندگی دراین بزرگراه کشنده است
This shop deals in goods of all sorts . U دراین مغازه همه چیز معامله می شود
We have no vacant position ( opening ) in this company . U دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
There is nothing I can do about it. U از دست من دراین باره کاری ساخته نیست
Allow me to chew it over in my mind . U اجازه بدهید دراین باره فکر کنم
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
The surely clean you out in this nightclub . U دراین کارباره آدم را لخت می کنند ( می چاپند )
It this case , the purpose has been defeated . U دراین مورد نقض غرض شده است
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
Several people could be accommodated in this room. U چندین نفر رامی توان دراین اتاق جاداد
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
In this contract , there are no loopholes for either party . U دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
an irrepressible person U نتوان از او جلوگیری کرد ادمی که نتوان جلوی او راگرفت
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
he is an incarnate fiend U دیوی است که بصورت ادمی در امده است
vale U جهان
worlds U جهان
world U جهان
vales U جهان
macrocosm U جهان
macrocosms U جهان
universe U جهان
pub U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
pubs U میخانه ادمی که ازاین میخانه بان میخانه برود خمار
open universe U جهان باز
demiurge U جهان افرین
inanimate nature U جهان جمادات
the invisible U جهان ناپدید
the future U جهان اینده
worldwide U در سرتاسر جهان
earthling U ساکن جهان
the invisible world U جهان ناپدید
this world of ours U این جهان ما
the whole world U سراسر جهان
the vanity of the world U پوچی جهان
first world U جهان اول
filmdom U جهان سینما
faerie U جهان پریان
the old world U جهان کهنه
expansion of universe U انبساط جهان
the next world U جهان اینده
the lower world U جهان پایین
the lower regions U جهان مردگان
world creating U جهان افرین
creator the world U جهان افرین
nether world U جهان پایین
free world U جهان ازاد
screenland U جهان سینما
animals kingdom U جهان جانوران
animal kingdom U جهان جانوران
all the world over U در سراسر جهان
all over the world U در سراسر جهان
orrery U جهان نما
outworld U جهان بیرونی
nether world U این جهان
mineral kingdom U جهان جمادات
infinite universe U جهان باز
infinite universe U جهان نامتناهی
internationalist U جهان گرا
cosmorama U جهان نما
cosmography U شرح جهان
finite universe U جهان متناهی
finite universe U جهان بسته
closed universe U جهان متناهی
closed universe U جهان بسته
peregrinator U جهان گرد
worldly wise U جهان دیده
world test U ازمون جهان
world view U جهان بینی
Christendom U جهان مسیحیت
christenings U جهان مسیحیت
universe U جهان کیهان
microcosm U جهان کوچک
nether world U جهان اینده
underworld U زیرین جهان
microcosm U جهان کهین
microcosms U جهان کوچک
microcosms U جهان کهین
Third World U جهان سوم
worldly-wise U جهان دیده
world power U جهان نیرو
worldview U جهان بینی
panorama U جهان نما
universe of system U جهان سیستم
panoramas U جهان نما
creator of the world U جهان آفرین
weltanschauung U جهان بینی
georama U جهان نمای پوک
all over the world U در همه جای جهان
oscillating universe U جهان نوسان کننده
to be born U چشم به جهان گشودن
aboral U دورترین نقطه از جهان
outward things U جهان برونی یا فاهر
in ancient times U در اوقات جهان باستانی
vales U زمین جهان خاکی
vale U زمین جهان خاکی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
extramundane U بیرون از جهان یادنیا
intermundane U واقع در میان دو جهان
the art of the Ancient world U هنر جهان باستان
the Classical World [the Ancient World] U جهان باستانی [تاریخ]
Antiquity U جهان باستانی [تاریخ]
atlas U کتاب نقشهء جهان
atlases U کتاب نقشهء جهان
mundane affairs U کارهای این جهان
under the sun U در جهان در زیر افتاب
demimonde U جهان زنان هرجایی
ultramundane U ماورا جهان ماوراگیتی
superlunary U بیرون از این جهان
peregrination U جهان گردی دربدری
the church militant U قاطبه مسیحیان جهان
the back of beyond U دورترین گوشه جهان
supramundane U مافوق این جهان
superlunar U بیرون ازاین جهان
peregrinations U جهان گردی دربدری
superempirical U خارج از جهان مادی
the world and its fullness U جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory U جهان ناپایدار است
theseven wonders of the world U عجایب هفتگانه جهان
planisphere U جهان نمای مسطح
third world countries U کشورهای جهان سوم
third world economies U اقتصاد کشورهای جهان سوم
antemundane U مربوط به پیش از افرینش جهان
the lower world U جهان مردگان عالم اسوات
to know what's what U ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن
transcendentalism U فلسفه خارج جهان مادی
world wide U مشهور جهان متداول درهمه جا
demiurgeous U وابسته به جهان افرین یااهریمن
demiurgic U وابسته به جهان افرین یااهریمن
in a battle for world domination U مبارزه برای سلطه جهان
he passed hence U این جهان را بدرود گفت
the whole world U همه دنیا تمامی جهان
ecumenic U وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Recent search history Forum search
1life cycle ceremonies
1rite de passage
1wife is life life is knife knife kill the life
1you'll go through life thinking that you hate each other.
1دلخوشیهای کوچک را در بدترین شرایط زندگی فراموش نمیکنم
1Country pumkin
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0موج گرفتگی
0فقط خودم میتوانم زندگی خودم را تغییر دهم هیچکس نمیتواند اینکار را برای من انجام دهد
0خرچنگ نعلی اسبی در کدام مناطق دنیا زندگی می کند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com